جدول جو
جدول جو

معنی ور بویین - جستجوی لغت در جدول جو

ور بویین
آغشته شدن، کج شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

راست و محکم شدن، صاف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گذشتن، رد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
زخمی شدن بخشی از بدن بر اثر ساییده شدن با قسمت دیگر بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پر و لبریز شدن آب، سرریز کردن آب از ظرف
فرهنگ گویش مازندرانی
یکسان شدن، برابر شدن، بی حساب شدن، تسویه حساب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
روییدن سبز شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بی اندازه ناراحت شدن، از کوره در رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
فاسد شدن، فاسد شدن تخم مرغ
فرهنگ گویش مازندرانی
دلیر شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تباه شدن خوشه ی شالی پس از شکستن ساقه، زرد شدن ساقه ی شالی
فرهنگ گویش مازندرانی
ناپدید شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خیس شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گرفتگی و خشک شدن گردن، گرفتگی ریه در اثر سرماخوردگی
فرهنگ گویش مازندرانی
فراهم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرت شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کوفته شدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مخفف خفه شدن، خود را در پناه چیزی پنهان کردن و مخفی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چیره شدن، بیماری و زخمی که بر انسان چیره شود و با درمان
فرهنگ گویش مازندرانی
قرار گرفتن، در جایی ماندن و بند شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دیر شدن، از وقت گذشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
رو شدن، برملا شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به سر رسیدن، به پایان آمدن، سیر شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ویران شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
روان و نرم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
شکایت کردن شاکی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
همواره شدن زمین آبخیز
فرهنگ گویش مازندرانی
زیاد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
روشن شدن آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
تمام شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کینه جو شدن، دشمنی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
گرد آمدن، جمع شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
درست شدن، درست انجام گرفتن، به توافق رسیدن، متناسب بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
حر دویین
فرهنگ گویش مازندرانی
تباه شدن، مزه گس داشتن، ناتوان شدن، کنفت شدن
فرهنگ گویش مازندرانی